
ای کاش اینجا بودی !
خُب، پس فکر می کنی که می تونی تشخیص بدی
بهشت رو از جهنم
آسمونای آبی رو از درد !
می تونی تشخیص بدی مزارع سبز رو از خط سرد راه آهن ؟
لبخند رو از نقاب؟
راستی فکر می کنی می تونی تشخیص بدی؟
و آیا تو رو مجبور نکردند که قهرمانای خودتو با ارواح عوض کنی؟
خاکستر داغ رو با درختا؟
هوای گرم رو با نسیم خنک ؟
آسایش گوارا رو با تغییرات مداوم؟
و آیا تو نقش سیاهی لشکر رو در مقابل یه نقش اصلی تویه قفس عوض کردی؟
ای کاش اینجا بودی ! چقدر دلم می خواد اینجا بودی
ما دو تا روح گمشده ایم که سالهاست توی تُنگ ماهی شنا می کنیم !
روی همون زمین قدیم راه می ریم، چی پیدا کردیم؟
همون ترس های قدیمی رو
ای کاش اینجا بودی !
نظرات شما عزیزان:
آیلا 
ساعت12:10---13 بهمن 1390
سلام هادی جون
این شعرت حرف نداشت ولی مثل اینکه خودت عاشق نیستی چون تو عنوان این شعر نوشتی خدا صبرتون بده ........
اگه خودت عاشق بشی روزی هم یکی به تو میگه خدا بهت صبر بده و میفهمی این حرف چقد دلت رو به درد میاره خواهشا عنوان این متن رو عوض کن
|